دوستت دارم پیرمردقشنگم

دوستت دارم پیرمردقشنگم

| به قلم :‌‌‌ reyhane ™

به روزهای بازنشستگی ات می اندیشم
موهایت سفید شده اند
قدم هایت دست به عصا
بر خلاف میلت عینک میزنی
هنوز سهراب را بیشتر از شاملو دوست داری ..
عصرها
با پیراهن سفید اتوکشیده ای
به پارک می روی
گاه پروانه ای نگاهت را می برد تا شبنمی
و مرا یاد می کنی ..

نمی دانم !
شاید مرده باشم
یا شاید بیوه زن پیری شده باشم که
نمازهای ظهرش را در مسجد می خواند
یا …
اما هرچه پیش آید
مانند همین روزها
” دوستت دارم پیرمرد قشنگم ! “

ابزار و قالب وبلاگ :: تم ویوز

گالری تصاویر سوسا وب تولز

   

سهم دل من

| به قلم :‌‌‌ reyhane ™

امروز
باز فکر نبودنت
سکوت چشم هایم را شکست
و من در پس دانه های اشک
با حسرت تو را جستجو کردم
آیا این انصاف است ؟
که پس از این همه عاشقی
بی تو بودن
سهم دل من باشد ؟
آیا این عادلانه است ؟
که از این همه روز و ماه و سال
حتی یک لحظه اش را
به کام من نباشی !
خسته تر از همیشه
آرزویم بودن توست !
نه برای خودم !
برای شعر هایم !
که اگر یک روز خواستم
از بودن تو بنویسم
بدانم بودنت چه رنگیست
چه طعمیست
بی وفا تر از همیشه ای !
که دیگر به خوابم هم کم می آیی !

میمیرم از این رشک
که شاید
به خواب کسی میروی!
از تو به که شکایت کنم؟
که سالهاست جا خوش کرده ای
در این خلوتکده ی دلم
اما….
تو را قسم به عشق
یکبار
فقط یکبار
دوستت دارم را
به من
در خواب بگو
ومن بی وفاترین باشم
اگر از آن خواب
برخیزم !

 

 

 

 

http://pichak.net/themes/32/09/image/pichak.jpg

ابزار و قالب وبلاگ :: تم ویوز

گالری تصاویر سوسا وب تولز